
اخلاقیات می تواند فردی باشد، در این حالت شامل یک باید شخصی است، شخص خود تصمیم گیرنده و وضع کننده قانونی است که او را به انجام یا عدم انجام فعلی ملزم می کند. در این حالت هدف اخلاقیات و درستکاری، پیشبرد و بهبود وضعیت زندگی در جامعه است. تئوریهای مختلفی در مورد رابطه بین اخلاقیات و درستکاری وجود دارد. تحلیلگران از دو دایره برای نشان دادن رابطه این دو مقوله استفاده می کنند. برای بعضی از آنها، این دو دایره هم مرکز هستند و در این حالت، درستکاری کاملا درون اخلاقیات قرار می گیرد. برخی دیگر معتقدند که این دو دایره با هم تلاقی دارند و بدین ترتیب سه وضعیت پیش می آید: قوانین اخلاقی بدون ابعاد قضایی، قوانین قضایی بدون بعد اخلاقی و قسمت مشترک آن، قوانین اخلاقی که دارای بعد قضایی نیز هستند. برخی دیگر نیز این دو دایره را کاملا از هم مجزا می انگارند، ولی این نظریه به دلیل داشتن استثنائات زیاد قابل قبول نیست. اخلاقیات و درستکاری هر کدام زمینههای مشخص خود را دارند، از هم جدا هستند ولی در عین حال نقاط تماسی با یکدیگر دارند، نه می توان در مورد جدایی آنها صحبت کرد، و نه می توان آنها را ممزوج دانست. اخلاقیات می تواند منحصر به یک (هر) فرد باشد و تنها در مورد او صدق کند، در حالی که درستکاری تنها در جامعه معنا پیدا می کند. عادت عادت در لغت به معنای خوی است و در اصطلاح هرگاه کرداری (رفتاری) در اثر تکرار چنان مورد قبول و خوشایند طبع قرار گیرد، به طوریکه انجام مکرّر آن خوشایند و ترک آن دشوار باشد، میگویند عادت به وجود آمده است. به قاعدهمندیهای اجتماعی که در اثر تکرار منظم و پایدار به وجود آمدهاند عادت گفته میشود. شخص در صورت رعایت نکردن عادات اجتماعی؛ مورد مجازات قرار نمیگیرد. در عادات اجتماعی؛ آموزش و عقاید تأثیری ندارد و شخص پاسخ قانع کنندهای برای پیروی از این رفتارها ندارد. چارلز داهیگ در کتاب قدرت عادت خود اینگونه بیان میکند که وقتی ما فعالیتی انجام میدهیم، بعد از اتمام آن مغز ان را مرور میکند و بررسی میکند که آیا این فعالیت میتواند به صورت خودکاری تری انجام شود که در تکرارهای بعدی آن انرژی و درگیری کمتری از مغز بگیرد، و در صورت امکان، آن کار را در یک چرخه سه بخشی تبدیل به یک فعالیت خودکای میکند (به مرور)، فعالیتی که ما آنرا «عادت» مینامیم. این چرخه دارای سه بخش اساسی است؛ اول سرنخ یا نشانهای که باعث ترغیب شخص به انجام آن فعالیت میشود، بخش دوم انجام آن فعالیت است که به صورت یه روتین و کار تکراری خواهد بود، آخرین بخش که باعث تقویت هرچه بیشتر این عادت و تکرار مجدد آن میشود، پاداشی است که فرد از انجام آن روتین بدست میآورد. اغلب عادتهای مثبت مثل کمک به دیگران، غذا خوردن، مسواک زدن و ... و نیز عادتهای منفی مثل اعتیاد به سیگار، الکل، پرخوری و ... را به راحتی میتوان توجیه کرد. نویسنده در ادامه بحص در مورد نحوه اثرگذاری بر چرخه عادتها و نیز تغییر آنها در سطوح، فردی سازمانی و جامعه به بحث و نتیجهگیری میپردازد. او تلاش نموده است تا همه بررسیهای علمی رفتارشناسی و عصب شناسی مربوطه را جمعآوری نماید و در کتاب خود به آنها استناد مینماید.
مقاله های اینترنتی سایت حسین را بخوانید
keywords : سایت حسین،سایت حسین،مقالات سایت حسین